زی

بودن...

 همیشه هستی

این تمومه دلخوشیمه

که باورم داری و می مونی و بودنت آرزومه

تویی که بودنت فقط عشقه و

هیچ هوسی نیست

فقط می مونه به دلم هوس دستایی که جز تو مال کسی نیست

هوس یه نگاه سیر توی چشاتو

نمی خوام برام سیب بچینی

فقط باش توی دنیام تو

تویی که دلت فقط اینجاست و جای دیگه ای نیست

منم به تو سپردم دلمو

میگم مواظبش باش

می خندی که یعنی چاره ای نیست

بخند

باش

این تمومه دلخوشیمه

که باورم داری و می مونی و بودنت آرزومه...

+نوشته شده در پنج شنبه 25 / 8 / 1391برچسب:,ساعت10:59توسط گذری در یاد |
متهم!

 متهمیم

به حرفهایی که تو گلومون مونده

متهمیم

به این بغضایی که گاه شکسته و گاه مرده

عدالت  بی رحم میشه

وقتی میره لای لاشه ی درختایی که تبر خورده

کجا باید حق این دلی رو گرفت

که یکی برده و پس نیاورده؟

+نوشته شده در چهار شنبه 22 / 8 / 1391برچسب:,ساعت16:27توسط گذری در یاد |
گفتن از تو...

 برای گفتن از تو لغات من کم است

ولی

فکر من این است که کلام کم است

 

درونم آتش عشقت زبانه می زند و

برای خامشی اب های ارام کم است

 

نگو که یوسف رفت

یازده ستاره می ماند

چه نور؟

وقتی این عالم را آفتاب کم است

+نوشته شده در چهار شنبه 22 / 8 / 1391برچسب:,ساعت16:22توسط گذری در یاد |
از بس تو خوبی...

چشات آرامشی داره

که توی چشمای هیشکی نیست

میدونم که توی قلبت

به جز من جای هیشکی نیست

چشات آرامشی داره

که دورم می کنه از غم

یه احساسی بهم میگه

دارم عاشق میشم کم کم

تو با چشمای آرومت

بهم خوشبختی بخشیدی

خودت خوبی و خوبی رو

داری یاد منم میدی

تو با لبخند شیرینت

بهم عشقو نشون دادی

تو رویای تو بودم که

واسه من دست تکون دادی

 

از بس تو خوبی

می خوام

باشی تو کل 

رویاهام

تا جون بگیرم

از تو

باشی امید فرداهام...

+نوشته شده در جمعه 3 / 8 / 1391برچسب:,ساعت16:58توسط گذری در یاد |